استراتژی قیمت گذاری کالا و خدمات + 15 استراتژی حرفه ای و جدید
استراتژی قیمت گذاری کالا و خدمات ، یکی از مهم ترین عناصر بازاریابی است. قیمت محصول یا خدمات تعیین می کند که چه مقدار درآمد برای کسب و کار ایجاد می شود و چه مقدار سود به دست می آید. قیمت گذاری همچنین بر میزان فروش، سهم بازار، و رضایت مشتری تأثیر می گذارد.
15 استراتژی قیمت گذاری کالا و خدمات در ادامه بصورت کامل بررسی شده است.
در فیلم زیر چند نکته مهم را در خصوص قیمت گذاری مطرح کرده ام.
برای مشاهده بخش مورد نظر بروی آن کلیک کنید.
- قیمت گذاری بر اساس هزینه:
- قیمت گذاری بر اساس ارزش:
- قیمت گذاری بر اساس بازار:
- قیمت گذاری بر اساس زمان:
- قیمت گذاری بر اساس مکان:
- قیمت گذاری بر اساس رفتار مشتری:
اهمیت استراتژی قیمت گذاری در کسب و کار
- تاثیر بر درآمد و سود: قیمت گذاری مستقیماً بر درآمد و سود کسب و کار تأثیر می گذارد. قیمت بالاتر منجر به درآمد بیشتر می شود، اما ممکن است منجر به کاهش تقاضا شود. قیمت پایین تر منجر به تقاضای بیشتر می شود، اما ممکن است منجر به کاهش سود شود.
- تاثیر بر میزان فروش: قیمت گذاری بر میزان فروش نیز تأثیر می گذارد. قیمت بالاتر منجر به کاهش تقاضا می شود، اما ممکن است منجر به افزایش حاشیه سود شود. قیمت پایین تر منجر به افزایش تقاضا می شود، اما ممکن است منجر به کاهش حاشیه سود شود.
- تاثیر بر سهم بازار: قیمت گذاری بر سهم بازار نیز تأثیر می گذارد. قیمت بالاتر می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد، اما ممکن است منجر به کاهش سود شود. قیمت پایین تر می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را حفظ کند، اما ممکن است منجر به کاهش حاشیه سود شود.
- تاثیر بر رضایت مشتری: قیمت گذاری بر رضایت مشتری نیز تأثیر می گذارد. قیمت بالاتر ممکن است منجر به کاهش رضایت مشتری شود، اما ممکن است منجر به افزایش حاشیه سود شود. قیمت پایین تر ممکن است منجر به افزایش رضایت مشتری شود، اما ممکن است منجر به کاهش حاشیه سود شود.
انواع اهداف قیمت گذاری
کسب و کارها اهداف مختلفی را از قیمت گذاری دنبال می کنند. برخی از اهداف رایج قیمت گذاری عبارتند از:
- کسب حداکثر سود: این هدف رایج ترین هدف قیمت گذاری است. در این هدف، کسب و کار سعی می کند قیمتی را تعیین کند که حداکثر سود را برای خود ایجاد کند.
- افزایش سهم بازار: این هدف زمانی دنبال می شود که کسب و کار می خواهد سهم خود را از بازار افزایش دهد. در این هدف، کسب و کار ممکن است قیمت پایین تری را تعیین کند تا تقاضا را افزایش دهد.
- دستیابی به اهداف استراتژیک: کسب و کارها ممکن است اهداف استراتژیک دیگری نیز داشته باشند که از طریق قیمت گذاری می توانند به آنها دست یابند. به عنوان مثال، یک کسب و کار ممکن است بخواهد با قیمت گذاری پایین تر، برند خود را به عنوان یک برند مقرون به صرفه معرفی کند. حتما مقاله استراتژی ورود به بازار را مطالعه کنید.
عوامل موثر در استراتژی قیمت گذاری
عوامل مختلفی در قیمت گذاری تأثیر می گذارند. برخی از عوامل مهم عبارتند از:
- هزینه ها: هزینه های تولید، توزیع و فروش محصول یا خدمات یکی از مهم ترین عوامل موثر در قیمت گذاری است. در روش های قیمت گذاری بر اساس هزینه، قیمت محصول یا خدمات بر اساس هزینه های آن تعیین می شود.
- تقاضا: میزان تقاضا برای محصول یا خدمات نیز یکی از مهم ترین عوامل موثر در قیمت گذاری است. در روش های قیمت گذاری بر اساس بازار، قیمت محصول یا خدمات بر اساس تقاضا برای آن تعیین می شود.
- رقابت: قیمت گذاری سایر محصولات یا خدمات مشابه در بازار نیز بر قیمت گذاری تأثیر می گذارد. در روش های قیمت گذاری بر اساس رقابت، قیمت محصول یا خدمات بر اساس قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می شود.
- اهداف قیمت گذاری: اهداف قیمت گذاری کسب و کار نیز بر قیمت گذاری تأثیر می گذارد. کسب و کارها باید اهداف قیمت گذاری خود را در نظر بگیرند تا قیمتی را تعیین کنند که به آنها در رسیدن به اهداف خود کمک کند.
قیمت گذاری بر اساس هزینه
1- استراتژی قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده -CostBased Pricing
یکی از ساده ترین و رایج ترین استراتژی قیمت گذاری است. در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس هزینه های تولید، توزیع و فروش آن تعیین می شود.
فرمول قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده به صورت زیر است:
قیمت = هزینه تمام شده + حاشیه سود
در این فرمول، هزینه تمام شده شامل هزینه های مستقیم و غیرمستقیم تولید، توزیع و فروش محصول یا خدمات است. حاشیه سود نیز درصدی از هزینه تمام شده است که کسب و کار می خواهد به عنوان سود کسب کند.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلفن همراه، هزینه های تولید، توزیع و فروش هر تلفن همراه را 500 هزار تومان محاسبه کرده است. اگر این شرکت بخواهد حاشیه سود 20 درصدی داشته باشد، قیمت هر تلفن همراه به صورت زیر محاسبه می شود:
قیمت = 500,000 + 20/100 * 500,000
قیمت = 600,000 تومان
بنابراین، قیمت هر تلفن همراه این شرکت 600 هزار تومان خواهد بود.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده
مزایا:
- ساده و قابل فهم: این روش قیمت گذاری ساده است و به راحتی قابل محاسبه است.
- قابل کنترل: کسب و کارها می توانند با کنترل هزینه ها، قیمت محصولات یا خدمات خود را نیز کنترل کنند.
معایب:
- عدم توجه به ارزش محصول یا خدمات: این روش قیمت گذاری توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد.
- ناکارآمد در بازارهای رقابتی: در بازارهای رقابتی، قیمت ها اغلب بر اساس تقاضا تعیین می شوند. استفاده از قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده در این بازارها می تواند منجر به قیمت گذاری نامناسب شود.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده یکی از روشهای قیمت گذاری ساده و قابل کنترل برای قیمت گذاری است. با این حال، این روش توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد و ممکن است در بازارهای رقابتی ناکارآمد باشد.
2- استراتژی قیمت گذاری بر اساس بازده مورد انتظار – Target Return Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس بازده مورد انتظار کسب و کار تعیین می شود. در این روش، کسب و کار ابتدا بازده مورد انتظار خود را از محصول یا خدمات تعیین می کند. سپس، هزینه های تولید، توزیع و فروش محصول یا خدمات را محاسبه می کند. در نهایت، قیمتی را تعیین می کند که منجر به کسب بازده مورد انتظار شود.
فرمول قیمت گذاری بر اساس بازده مورد انتظار به صورت زیر است:
قیمت = هزینه تمام شده + بازده مورد انتظار
در این فرمول، بازده مورد انتظار معمولاً به صورت درصدی از هزینه تمام شده بیان می شود.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده خودرو، بازده مورد انتظار خود را از هر خودرو 20 درصد تعیین کرده است. اگر هزینه های تولید، توزیع و فروش هر خودرو را 100 میلیون تومان محاسبه کرده است، قیمت هر خودرو به صورت زیر محاسبه می شود:
قیمت = 100,000,000 + 20/100 * 100,000,000
قیمت = 120,000,000 تومان
بنابراین، قیمت هر خودرو این شرکت 120 میلیون تومان خواهد بود.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس بازده مورد انتظار
مزایا:
- توجه به ارزش محصول یا خدمات: این روش قیمت گذاری توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری دارد.
- قابلیت کنترل: کسب و کارها می توانند با کنترل هزینه ها و بازده مورد انتظار، قیمت محصولات یا خدمات خود را نیز کنترل کنند.
معایب:
- عدم توجه به تقاضا: این روش قیمت گذاری توجهی به تقاضا برای محصول یا خدمات ندارد.
- ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود: اگر تقاضا برای محصول یا خدمات کمتر از حد انتظار باشد، استفاده از این روش قیمت گذاری می تواند منجر به قیمت گذاری نامناسب شود.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس بازده مورد انتظار یکی از استراتژی قیمت گذاری است که توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری دارد. با این حال، این روش توجهی به تقاضا برای محصول یا خدمات ندارد و ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود.
3- استراتژی قیمت گذاری بر اساس نقطه سربه سر – Break-Even Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس نقطه سربه سر تعیین می شود. نقطه سربه سر نقطه ای است که در آن هزینه های کل با درآمد کل برابر است. در این نقطه، کسب و کار سود یا زیان نمی کند.
فرمول نقطه سربه سر به صورت زیر است:
نقطه سربه سر = هزینه ثابت / حاشیه فروش
در این فرمول، هزینه ثابت هزینه هایی هستند که در هر سطحی از تولید یا فروش ثابت می مانند. حاشیه فروش نیز تفاوت بین قیمت و هزینه متغیر هر واحد است.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده اسباب بازی، هزینه ثابت خود را 100 میلیون تومان و هزینه متغیر هر اسباب بازی را 10 هزار تومان محاسبه کرده است. اگر قیمت هر اسباب بازی را 20 هزار تومان تعیین کند، نقطه سربه سر تولید و فروش این شرکت به صورت زیر محاسبه می شود:
نقطه سربه سر = 100,000,000 / (20,000 – 10,000)
نقطه سربه سر = 500,000 واحد
بنابراین، شرکت باید 500,000 واحد اسباب بازی تولید و بفروشد تا به نقطه سربه سر برسد.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس نقطه سربه سر
مزایا:
- ساده و قابل فهم: این روش قیمت گذاری ساده است و به راحتی قابل محاسبه است.
- اطمینان از عدم زیان: استفاده از این روش قیمت گذاری تضمین می کند که کسب و کار در کوتاه مدت زیان نخواهد کرد.
معایب:
- عدم توجه به ارزش محصول یا خدمات: این روش قیمت گذاری توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد.
- ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود: اگر تقاضا برای محصول یا خدمات بیشتر از حد انتظار باشد، استفاده از این روش قیمت گذاری می تواند منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس نقطه سربه سر یکی از استراتژی قیمت گذاری ساده است که اطمینان می دهد کسب و کار در کوتاه مدت زیان نخواهد کرد. با این حال، این روش توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد و ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود.
4- استراتژی قیمت گذاری بر اساس ارزش درک شده مشتری – Value-Based Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس ارزشی که برای مشتری دارد، تعیین می شود. در این روش، کسب و کار ابتدا ارزش محصول یا خدمات را برای مشتری تعیین می کند. سپس، قیمتی را تعیین می کند که منجر به کسب ارزش مورد انتظار شود.
فرمول قیمت گذاری بر اساس ارزش درک شده مشتری به صورت زیر است:
قیمت = ارزش درک شده مشتری – هزینه
در این فرمول، ارزش درک شده مشتری معمولاً بر اساس نظرسنجی از مشتریان یا تحقیقات بازاریابی تعیین می شود.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده گوشی هوشمند، ارزش درک شده مشتری برای یک مدل جدید گوشی هوشمند خود را 10 میلیون تومان محاسبه کرده است. اگر هزینه تولید، توزیع و فروش این گوشی هوشمند را 5 میلیون تومان محاسبه کرده است، قیمت این گوشی هوشمند به صورت زیر محاسبه می شود:
قیمت = 10,000,000 – 5,000,000
قیمت = 5,000,000 تومان
بنابراین، قیمت این گوشی هوشمند 5 میلیون تومان خواهد بود.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس ارزش درک شده مشتری
مزایا:
- توجه به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری: این روش قیمت گذاری توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری دارد.
- ممکن است منجر به کسب سود بیشتر شود: اگر کسب و کار بتواند ارزش محصول یا خدمات خود را برای مشتری افزایش دهد، می تواند قیمت بالاتری را نیز تعیین کند و سود بیشتری کسب کند.
معایب:
- دشوار بودن تعیین ارزش درک شده مشتری: تعیین ارزش درک شده مشتری برای مشتری دشوار است.
- ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های فروش شود: اگر کسب و کار قیمت را بیش از حد بالا تعیین کند، ممکن است فرصت های فروش خود را از دست بدهد.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس ارزش درک شده مشتری یکی از استراتژی قیمت گذاری دقیق است که می تواند منجر به کسب سود بیشتر شود. با این حال، تعیین ارزش درک شده مشتری دشوار است و ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های فروش شود.
5- استراتژی قیمت گذاری بر اساس ارزش رقابتی -Competition-Based Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می شود. در این روش، کسب و کار ابتدا قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار را بررسی می کند. سپس، قیمتی را تعیین می کند که در مقایسه با قیمت محصولات یا خدمات مشابه، رقابتی باشد.
فرمول قیمت گذاری بر اساس ارزش رقابتی به صورت زیر است:
قیمت = قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار + یا – حاشیه سود
در این فرمول، حاشیه سود درصدی از قیمت است که کسب و کار می خواهد به عنوان سود کسب کند.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلویزیون، قیمت تلویزیون های مشابه در بازار را بررسی کرده است. اگر قیمت تلویزیون های مشابه در بازار 10 میلیون تومان باشد، این شرکت می تواند قیمت تلویزیون های خود را به صورت زیر تعیین کند:
قیمت = 10,000,000 + 5,000,000
قیمت = 15,000,000 تومان
بنابراین، این شرکت می تواند قیمت تلویزیون های خود را 15 میلیون تومان تعیین کند.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس ارزش رقابتی
مزایا:
- ساده و قابل فهم: این روش قیمت گذاری ساده است و به راحتی قابل محاسبه است.
- قابلیت رقابتی: این روش قیمت گذاری می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابتی باقی بماند.
معایب:
- عدم توجه به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری: این روش قیمت گذاری توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد.
- ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود: اگر کسب و کار قیمت را بیش از حد پایین تعیین کند، ممکن است فرصت های کسب سود بیشتر را از دست بدهد.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس ارزش رقابتی یکی از استراتژی قیمت گذاری ساده و قابل فهم است که می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابتی باقی بماند. با این حال، این روش توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد و ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود.
6- استراتژی قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت -Leadership Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن کسب و کار قیمت محصول یا خدمات خود را پایین تر از قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می کند. این روش قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد و در رقابت با رقبا پیشی بگیرد.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت
مزایا:
- افزایش سهم بازار: قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد. این امر به ویژه در بازارهای رقابتی که قیمت یک عامل مهم در تصمیم گیری خرید مشتریان است، مفید است.
- پیشی گرفتن از رقبا: قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت می تواند به کسب و کار کمک کند تا در رقابت با رقبا پیشی بگیرد. این امر به ویژه در بازارهایی که کسب و کارها به دنبال افزایش سهم بازار خود هستند، مفید است.
معایب:
- کاهش سود: قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت می تواند منجر به کاهش سود شود. این امر به این دلیل است که کسب و کار با قیمت کمتری محصولات یا خدمات خود را می فروشد.
- تضعیف ارزش برند: قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت می تواند منجر به تضعیف ارزش برند شود. این امر به این دلیل است که مشتریان ممکن است محصولات یا خدمات با قیمت پایین تر را با کیفیت پایین تر مرتبط کنند.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت یکی از روشهای قیمت گذاری موثر برای کسب و کارهایی است که می خواهند سهم بازار خود را افزایش دهند و در رقابت با رقبا پیشی بگیرند. با این حال، این روش قیمت گذاری می تواند منجر به کاهش سود شود و ارزش برند را تضعیف کند.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلفن همراه، قیمت تلفن همراه خود را 5 میلیون تومان تعیین می کند. در حالی که قیمت تلفن های همراه مشابه در بازار 10 میلیون تومان است. این شرکت با قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت، سهم بازار خود را افزایش می دهد و در رقابت با رقبا پیشی می گیرد. با این حال، این شرکت ممکن است سود کمتری کسب کند و ارزش برند خود را تضعیف کند.
در این مثال، شرکت تولید کننده تلفن همراه با قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت، سهم بازار خود را از 20٪ به 40٪ افزایش می دهد. با این حال، سود این شرکت به نصف کاهش می یابد و ارزش برند آن نیز ممکن است تضعیف شود.
7- استراتژی قیمت گذاری بر اساس دنباله رو -Price Following Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن کسب و کار قیمت محصول یا خدمات خود را بر اساس قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می کند. این روش قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا در بازار رقابتی باقی بماند و از رقبا عقب نماند.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس دنباله رو
مزایا:
- حفظ سهم بازار: قیمت گذاری بر اساس دنباله رو می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را حفظ کند.
- کاهش ریسک: قیمت گذاری بر اساس دنباله رو می تواند ریسک کسب و کار را کاهش دهد.
معایب:
- عدم کسب سود بیشتر: قیمت گذاری بر اساس دنباله رو می تواند منجر به عدم کسب سود بیشتر شود.
- عدم پیشی گرفتن از رقبا: قیمت گذاری بر اساس دنباله رو می تواند منجر به عدم پیشی گرفتن از رقبا شود.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس دنباله رو یکی از روشهای قیمت گذاری محافظه کارانه است که می تواند به کسب و کارهایی که می خواهند سهم بازار خود را حفظ کنند و از رقبا عقب نماندند، کمک کند. با این حال، این روش قیمت گذاری می تواند منجر به عدم کسب سود بیشتر و پیشی گرفتن از رقبا شود.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلویزیون، قیمت تلویزیون های خود را بر اساس قیمت تلویزیون های مشابه در بازار تعیین می کند. اگر قیمت تلویزیون های مشابه در بازار 10 میلیون تومان باشد، این شرکت نیز تلویزیون های خود را با قیمت 10 میلیون تومان می فروشد.
در این مثال، شرکت تولید کننده تلویزیون با قیمت گذاری بر اساس دنباله رو، سهم بازار خود را حفظ می کند. با این حال، این شرکت ممکن است سود بیشتری کسب کند اگر قیمت تلویزیون های خود را بالاتر از قیمت تلویزیون های مشابه در بازار تعیین کند.
8- استراتژی قیمت گذاری بر اساس رقابت – Competition-Based Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می شود. در این روش، کسب و کار ابتدا قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار را بررسی می کند. سپس، قیمتی را تعیین می کند که در مقایسه با قیمت محصولات یا خدمات مشابه، رقابتی باشد.
مزایا و معایب قیمت گذاری بر اساس رقابت
مزایا:
- قابلیت رقابتی: قیمت گذاری بر اساس رقابت می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابتی باقی بماند.
- سادگی: قیمت گذاری بر اساس رقابت یک روش ساده و قابل فهم است.
معایب:
- عدم توجه به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری: قیمت گذاری بر اساس رقابت توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد.
- ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود: اگر کسب و کار قیمت را بیش از حد پایین تعیین کند، ممکن است فرصت های کسب سود بیشتر را از دست بدهد.
جمع بندی
قیمت گذاری بر اساس رقابت یکی از استراتژی قیمت گذاری ساده و قابل فهم است که می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابتی باقی بماند. با این حال، این روش توجهی به ارزش محصول یا خدمات برای مشتری ندارد و ممکن است منجر به از دست دادن فرصت های کسب سود بیشتر شود.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلویزیون، قیمت تلویزیون های خود را بر اساس قیمت تلویزیون های مشابه در بازار تعیین می کند. اگر قیمت تلویزیون های مشابه در بازار 10 میلیون تومان باشد، این شرکت نیز تلویزیون های خود را با قیمت 10 میلیون تومان می فروشد.
در این مثال، شرکت تولید کننده تلویزیون با قیمت گذاری بر اساس رقابت، در بازار رقابتی باقی می ماند. با این حال، این شرکت ممکن است سود بیشتری کسب کند اگر قیمت تلویزیون های خود را بالاتر از قیمت تلویزیون های مشابه در بازار تعیین کند.
موارد استفاده از قیمت گذاری بر اساس رقابت:
قیمت گذاری بر اساس رقابت در شرایط زیر کاربرد دارد:
- زمانی که بازار رقابتی باشد و قیمت یک عامل مهم در تصمیم گیری خرید مشتریان باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال حفظ سهم بازار خود باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال کاهش ریسک خود باشد.
9- استراتژی قیمت گذاری پویا – Dynamic Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات به طور مداوم بر اساس عوامل مختلفی مانند تقاضا، عرضه، رقابت و رفتار مشتری تغییر می کند. این روش قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا سودآوری خود را بهبود بخشد و سهم بازار خود را افزایش دهد.
انواع قیمت گذاری پویا
قیمت گذاری پویا انواع مختلفی دارد که عبارتند از:
- قیمت گذاری تقسیم بندی شده: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس ویژگی های مشتری مانند سن، جنسیت، مکان و سابقه خرید تغییر می کند.
- قیمت گذاری مبتنی بر زمان: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس زمان روز، هفته، ماه یا سال تغییر می کند.
- قیمت گذاری مبتنی بر مکان: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس مکان فروش تغییر می کند.
- قیمت گذاری مبتنی بر رفتار: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس رفتار مشتری مانند تعداد خریدهای گذشته، زمان بازدید از وب سایت و میزان تعامل با محتوای رسانه های اجتماعی تغییر می کند.
مزایا و معایب استراتژی قیمت گذاری پویا
مزایا:
- افزایش سودآوری: قیمت گذاری پویا می تواند به کسب و کار کمک کند تا سودآوری خود را بهبود بخشد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را به گونه ای تنظیم کند که بیشترین سود را به دست آورد.
- افزایش سهم بازار: قیمت گذاری پویا می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را به گونه ای تنظیم کند که بیشترین تقاضا را ایجاد کند.
- بهبود انعطاف پذیری: قیمت گذاری پویا می تواند به کسب و کار کمک کند تا انعطاف پذیری خود را بهبود بخشد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را به سرعت و به راحتی بر اساس شرایط بازار تغییر دهد.
معایب:
- پیچیدگی: قیمت گذاری پویا یک روش پیچیده است که نیاز به استفاده از فناوری پیشرفته دارد.
- ریسک: قیمت گذاری پویا می تواند ریسک کسب و کار را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار ممکن است در تعیین قیمت اشتباه کند و منجر به کاهش تقاضا یا از دست دادن مشتری شود.
مثال:
فرض کنید یک شرکت هواپیمایی از قیمت گذاری پویا برای تعیین قیمت بلیط های خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت بلیط ها را بر اساس عوامل مختلفی مانند زمان روز، روز هفته، فصل و میزان تقاضا تنظیم کند.
به عنوان مثال، این شرکت ممکن است قیمت بلیط های پرواز صبحگاهی را ارزان تر از قیمت بلیط های پرواز شبانه تعیین کند. همچنین ممکن است قیمت بلیط های پرواز در روزهای هفته را ارزان تر از قیمت بلیط های پرواز در تعطیلات تعیین کند. علاوه بر این، ممکن است قیمت بلیط های پرواز در زمانی که تقاضا کم است را ارزان تر از قیمت بلیط های پرواز در زمانی که تقاضا زیاد است تعیین کند.
موارد استفاده از قیمت گذاری پویا:
قیمت گذاری پویا در شرایط زیر کاربرد دارد:
- زمانی که بازار رقابتی باشد و قیمت یک عامل مهم در تصمیم گیری خرید مشتریان باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال افزایش سودآوری و سهم بازار خود باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال بهبود انعطاف پذیری خود باشد.
در نهایت، انتخاب یکی از استراتژی قیمت گذاری مناسب به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد.
10- استراتژی قیمت گذاری فصلی -Seasonal Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس فصل تغییر می کند. این روش قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا از نوسانات تقاضا در طول سال بهره مند شود.
مزایا و معایب قیمت گذاری فصلی
مزایا:
- افزایش سودآوری: قیمت گذاری فصلی می تواند به کسب و کار کمک کند تا سودآوری خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را در زمانی که تقاضا زیاد است افزایش دهد و در زمانی که تقاضا کم است کاهش دهد.
- کاهش هزینه ها: قیمت گذاری فصلی می تواند به کسب و کار کمک کند تا هزینه های خود را کاهش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند در زمانی که تقاضا کم است، تولید یا عرضه را کاهش دهد.
معایب:
- عدم انعطاف پذیری: قیمت گذاری فصلی می تواند انعطاف پذیری کسب و کار را کاهش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار نمی تواند قیمت را به سرعت و به راحتی بر اساس شرایط بازار تغییر دهد.
- سردرگمی مشتری: قیمت گذاری فصلی می تواند باعث سردرگمی مشتری شود. این امر به این دلیل است که مشتری ممکن است انتظار داشته باشد که قیمت محصول یا خدمات در طول سال ثابت باشد.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده لباس از قیمت گذاری فصلی برای تعیین قیمت لباس های خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت لباس ها را در تابستان افزایش دهد و در زمستان کاهش دهد.
به عنوان مثال، این شرکت ممکن است قیمت یک پیراهن تابستانی را در تابستان 100 هزار تومان تعیین کند و در زمستان 75 هزار تومان تعیین کند.
موارد استفاده از قیمت گذاری فصلی:
قیمت گذاری فصلی در شرایط زیر کاربرد دارد:
- زمانی که تقاضا برای محصول یا خدمات در طول سال نوسان داشته باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال افزایش سودآوری و کاهش هزینه های خود باشد.
جمع بندی
قیمت گذاری فصلی یکی از روشهای قیمت گذاری موثر است که می تواند به کسب و کار کمک کند تا از نوسانات تقاضا در طول سال بهره مند شود. با این حال، این استراتژی قیمت گذاری می تواند انعطاف پذیری کسب و کار را کاهش دهد و باعث سردرگمی مشتری شود.
11- استراتژی قیمت گذاری جغرافیایی -Geographic Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس مکان فروش تغییر می کند. این روش قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا از تفاوت های هزینه ها و تقاضا در مناطق مختلف بهره مند شود.
مزایا و معایب قیمت گذاری جغرافیایی
مزایا:
- افزایش سودآوری: قیمت گذاری جغرافیایی می تواند به کسب و کار کمک کند تا سودآوری خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را در مناطقی که هزینه ها بالاتر است افزایش دهد و در مناطقی که هزینه ها پایین تر است کاهش دهد.
- کاهش هزینه ها: قیمت گذاری جغرافیایی می تواند به کسب و کار کمک کند تا هزینه های خود را کاهش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند تولید یا عرضه را در مناطقی که تقاضا کم است کاهش دهد.
معایب:
- سردرگمی مشتری: قیمت گذاری جغرافیایی می تواند باعث سردرگمی مشتری شود. این امر به این دلیل است که مشتری ممکن است انتظار داشته باشد که قیمت محصول یا خدمات در همه مناطق یکسان باشد.
- افزایش پیچیدگی: قیمت گذاری جغرافیایی می تواند پیچیدگی کسب و کار را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار باید قیمت های متفاوتی را برای مناطق مختلف تعیین کند.
مثال:
فرض کنید یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی از قیمت گذاری جغرافیایی برای تعیین قیمت لوازم خانگی خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت لوازم خانگی را در مناطق شهری بالاتر از قیمت لوازم خانگی در مناطق روستایی تعیین کند.
به عنوان مثال، این شرکت ممکن است قیمت یک تلویزیون 55 اینچی را در تهران 10 میلیون تومان تعیین کند و در یک شهرستان کوچک 8 میلیون تومان تعیین کند.
موارد استفاده از قیمت گذاری جغرافیایی:
قیمت گذاری جغرافیایی در شرایط زیر کاربرد دارد:
- زمانی که هزینه های تولید یا عرضه در مناطق مختلف متفاوت باشد.
- زمانی که تقاضا برای محصول یا خدمات در مناطق مختلف متفاوت باشد.
جمع بندی
قیمت گذاری جغرافیایی یکی از روشهای قیمت گذاری موثر است که می تواند به کسب و کار کمک کند تا از تفاوت های هزینه ها و تقاضا در مناطق مختلف بهره مند شود. با این حال، این روش قیمت گذاری می تواند باعث سردرگمی مشتری شود و پیچیدگی کسب و کار را افزایش دهد.
انواع قیمت گذاری جغرافیایی
قیمت گذاری جغرافیایی انواع مختلفی دارد که عبارتند از:
- قیمت گذاری هزینه حمل و نقل: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس هزینه حمل و نقل آن به مناطق مختلف تعیین می شود.
- قیمت گذاری قیمت گذاری منطقه ای: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس مناطق جغرافیایی مختلف تعیین می شود.
- قیمت گذاری فوب: در این روش، قیمت محصول یا خدمات در مبدأ تعیین می شود و هزینه حمل و نقل به عهده مشتری است.
- قیمت گذاری سیف: در این روش، قیمت محصول یا خدمات در مقصد تعیین می شود و هزینه حمل و نقل به عهده فروشنده است.
در نهایت، انتخاب یکی از استراتژِی قیمت گذاری جغرافیایی مناسب به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد.
12- استراتژی قیمت گذاری منطقه ای – Regional Pricing
نوعی قیمت گذاری جغرافیایی است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس مناطق جغرافیایی مختلف تعیین می شود. این استراتژی قیمت گذاری به کسب و کار کمک می کند تا از تفاوت های هزینه ها و تقاضا در مناطق مختلف بهره مند شود.
مزایای قیمت گذاری منطقه ای
قیمت گذاری منطقه ای مزایای مختلفی دارد که عبارتند از:
- افزایش سودآوری: قیمت گذاری منطقه ای می تواند به کسب و کار کمک کند تا سودآوری خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را در مناطقی که هزینه ها بالاتر است افزایش دهد و در مناطقی که هزینه ها پایین تر است کاهش دهد.
- کاهش هزینه ها: قیمت گذاری منطقه ای می تواند به کسب و کار کمک کند تا هزینه های خود را کاهش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند تولید یا عرضه را در مناطقی که تقاضا کم است کاهش دهد.
- رضایت مشتری: قیمت گذاری منطقه ای می تواند به رضایت مشتری کمک کند. این امر به این دلیل است که کسب و کار می تواند قیمت را در مناطقی که هزینه ها بالاتر است کاهش دهد تا قیمت محصول یا خدمات برای مشتری مقرون به صرفه تر باشد.
معایب قیمت گذاری منطقه ای
قیمت گذاری منطقه ای معایبی نیز دارد که عبارتند از:
- سردرگمی مشتری: قیمت گذاری منطقه ای می تواند باعث سردرگمی مشتری شود. این امر به این دلیل است که مشتری ممکن است انتظار داشته باشد که قیمت محصول یا خدمات در همه مناطق یکسان باشد.
- افزایش پیچیدگی: قیمت گذاری منطقه ای می تواند پیچیدگی کسب و کار را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار باید قیمت های متفاوتی را برای مناطق مختلف تعیین کند.
- افزایش هزینه ها: قیمت گذاری منطقه ای می تواند هزینه های کسب و کار را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که کسب و کار باید سیستمی برای ردیابی قیمت ها در مناطق مختلف ایجاد کند.
مثال قیمت گذاری منطقه ای
فرض کنید یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی از قیمت گذاری منطقه ای برای تعیین قیمت لوازم خانگی خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت لوازم خانگی را در مناطق شهری بالاتر از قیمت لوازم خانگی در مناطق روستایی تعیین کند.
به عنوان مثال، این شرکت ممکن است قیمت یک تلویزیون 55 اینچی را در تهران 10 میلیون تومان تعیین کند و در یک شهرستان کوچک 8 میلیون تومان تعیین کند.
موارد استفاده از قیمت گذاری منطقه ای
قیمت گذاری منطقه ای در شرایط زیر کاربرد دارد:
- زمانی که هزینه های تولید یا عرضه در مناطق مختلف متفاوت باشد.
- زمانی که تقاضا برای محصول یا خدمات در مناطق مختلف متفاوت باشد.
انتخاب روش قیمت گذاری منطقه ای
انتخاب روش قیمت گذاری منطقه ای مناسب به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد. کسب و کارها باید با توجه به این عوامل، روش قیمت گذاری منطقه ای را انتخاب کنند که بیشترین مزایا را برای آنها داشته باشد.
تفاوت قیمت گذاری منطقه ای و قیمت گذاری جغرافیایی
قیمت گذاری منطقه ای و قیمت گذاری جغرافیایی هر دو روش های قیمت گذاری جغرافیایی هستند که در آنها قیمت محصول یا خدمات بر اساس مناطق جغرافیایی مختلف تعیین می شود.
با این حال، تفاوت اصلی این دو روش در این است که قیمت گذاری منطقه ای بر اساس تفاوت های هزینه ها و تقاضا در مناطق مختلف تعیین می شود، در حالی که قیمت گذاری جغرافیایی صرفاً بر اساس مکان جغرافیایی تعیین می شود.
برای مثال، در قیمت گذاری منطقه ای، یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی ممکن است قیمت لوازم خانگی خود را در مناطق شهری بالاتر از قیمت لوازم خانگی در مناطق روستایی تعیین کند.
این امر به این دلیل است که هزینه های تولید یا عرضه لوازم خانگی در مناطق شهری بالاتر از مناطق روستایی است. در مقابل، در قیمت گذاری جغرافیایی، یک شرکت حمل و نقل ممکن است هزینه حمل و نقل یک محموله را بر اساس فاصله بین مبدأ و مقصد تعیین کند.
این امر صرفاً به این دلیل است که هزینه حمل و نقل یک محموله با افزایش فاصله بیشتر می شود.
در نهایت، انتخاب استراتژی قیمت گذاری منطقه ای یا قیمت گذاری جغرافیایی به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد.
13- استراتژی قیمت گذاری روانی – Psychological Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که بر اساس تأثیرات روانی قیمت بر تصمیم گیری خرید مشتریان استفاده می شود. این روش قیمت گذاری بر این فرض استوار است که مشتریان تحت تأثیر عوامل روانی مختلفی مانند عدد اول قیمت، قیمت های گرد، قیمت های غیر گرد، قیمت های عجیب و غریب و قیمت های نسبی قرار می گیرند.
انواع قیمت گذاری روانی
قیمت گذاری روانی انواع مختلفی دارد که عبارتند از:
- قیمت گذاری با عدد اول: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس عدد اول تعیین می شود. عدد اول، عددی است که در یک مجموعه اعداد، اولین عددی است که به عنوان یک عدد صحیح قابل تشخیص است. به عنوان مثال، قیمت یک محصول 999 تومان است.
- قیمت گذاری گرد: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس یک عدد گرد تعیین می شود. عدد گرد، عددی است که به راحتی قابل تشخیص است و هیچ اعشاری ندارد. به عنوان مثال، قیمت یک محصول 1000 تومان است.
- قیمت گذاری غیر گرد: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس یک عدد غیر گرد تعیین می شود. عدد غیر گرد، عددی است که اعشاری دارد یا به راحتی قابل تشخیص نیست. به عنوان مثال، قیمت یک محصول 995 تومان است.
- قیمت گذاری عجیب و غریب: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس یک عدد عجیب و غریب تعیین می شود. عدد عجیب و غریب، عددی است که به راحتی قابل تشخیص نیست و هیچ نظم خاصی در آن وجود ندارد. به عنوان مثال، قیمت یک محصول 997 تومان است.
- قیمت گذاری نسبی: در این روش، قیمت محصول یا خدمات بر اساس قیمت محصولات یا خدمات مشابه در بازار تعیین می شود. به عنوان مثال، اگر قیمت یک محصول مشابه 1000 تومان باشد، قیمت محصول مورد نظر می تواند 999 تومان تعیین شود.
مزایا و معایب قیمت گذاری روانی
مزایا:
- افزایش فروش: قیمت گذاری روانی می تواند به افزایش فروش محصول یا خدمات کمک کند. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری روانی می تواند بر تصمیم گیری خرید مشتریان تأثیر بگذارد.
- افزایش سودآوری: قیمت گذاری روانی می تواند به افزایش سودآوری کسب و کار کمک کند. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری روانی می تواند به کسب و کار کمک کند تا قیمت محصول یا خدمات را بالاتر از ارزش واقعی آن تعیین کند.
معایب:
- غیرمنصفانه بودن: استراتژی قیمت گذاری روانی ممکن است برای مشتریان غیرمنصفانه باشد. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری روانی ممکن است بر تصمیم گیری خرید مشتریان تأثیر بگذارد، حتی اگر قیمت محصول یا خدمات با ارزش واقعی آن مطابقت نداشته باشد.
- دشواری در اجرای دقیق: قیمت گذاری روانی ممکن است دشوار باشد. این امر به این دلیل است که کسب و کارها باید عوامل روانی مختلفی را در نظر بگیرند تا بتوانند از قیمت گذاری روانی به طور مؤثر استفاده کنند.
مثال قیمت گذاری روانی
فرض کنید یک شرکت تولید کننده پوشاک از قیمت گذاری روانی برای تعیین قیمت محصولات خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت یک پیراهن را 999 تومان تعیین کند.
این قیمت گذاری روانی ممکن است به این دلیل باشد که شرکت معتقد است که مشتریان احتمال بیشتری دارد که یک پیراهن با قیمت 999 تومان را نسبت به یک پیراهن با قیمت 1000 تومان خریداری کنند.
در این مثال، قیمت 999 تومان یک عدد اول است که به راحتی قابل تشخیص است و هیچ اعشاری ندارد. این قیمت همچنین کمتر از قیمت 1000 تومان است که یک عدد گرد است.
این عوامل می توانند بر تصمیم گیری خرید مشتریان تأثیر بگذارند و احتمال بیشتری ایجاد کنند که پیراهن را با قیمت 999 تومان خریداری کنند.
انتخاب روش قیمت گذاری روانی
انتخاب استراتژی قیمت گذاری روانی مناسب به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد. کسب و کارها باید با توجه به این عوامل، روش قیمت گذاری روانی را انتخاب کنند که بیشترین مزایا را برای آنها داشته باشد.
14- استراتژی قیمت گذاری اشباع -Penetration Pricing
یکی ازروشهای قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات در ابتدا پایین تر از ارزش واقعی آن تعیین می شود. این روش قیمت گذاری بر این فرض استوار است که با قیمت گذاری پایین، کسب و کار می تواند سهم بازار خود را افزایش دهد و در نهایت، قیمت را افزایش دهد.
مزایا و معایب قیمت گذاری اشباع
مزایا:
- افزایش سهم بازار: قیمت گذاری اشباع می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری پایین می تواند باعث شود که مشتریان بیشتری محصول یا خدمات را امتحان کنند.
- افزایش آگاهی از برند: قیمت گذاری اشباع می تواند به کسب و کار کمک کند تا آگاهی از برند خود را افزایش دهد. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری پایین می تواند باعث شود که مشتریان بیشتر در مورد محصول یا خدمات کسب و کار بدانند.
معایب:
- کاهش سودآوری: قیمت گذاری اشباع می تواند باعث کاهش سودآوری کسب و کار در کوتاه مدت شود. این امر به این دلیل است که قیمت گذاری پایین باعث می شود که کسب و کار درآمد کمتری داشته باشد.
- عدم امکان افزایش قیمت در آینده: اگر کسب و کار نتواند سهم بازار خود را افزایش دهد، ممکن است در آینده نتواند قیمت را افزایش دهد.
مثال قیمت گذاری اشباع
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلفن همراه از قیمت گذاری اشباع برای تعیین قیمت تلفن های همراه خود استفاده می کند. این شرکت ممکن است قیمت یک تلفن همراه جدید را 5 میلیون تومان تعیین کند. این قیمت گذاری اشباع ممکن است به این دلیل باشد که شرکت معتقد است که با قیمت پایین، می تواند سهم بازار خود را در برابر رقبا افزایش دهد.
در این مثال، قیمت 5 میلیون تومان کمتر از قیمت واقعی یک تلفن همراه جدید است. این قیمت پایین می تواند باعث شود که مشتریان بیشتری تلفن همراه جدید را خریداری کنند و سهم بازار شرکت افزایش یابد.
انتخاب روش قیمت گذاری اشباع
انتخاب استراتژی قیمت گذاری اشباع مناسب به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد. کسب و کارها باید با توجه به این عوامل، روش قیمت گذاری اشباع را انتخاب کنند که بیشترین مزایا را برای آنها داشته باشد.
شرایط مناسب برای استفاده از قیمت گذاری اشباع
قیمت گذاری اشباع در شرایط زیر می تواند مفید باشد:
- زمانی که بازار رقابتی باشد.
- زمانی که محصول یا خدمات جدید باشد.
- زمانی که کسب و کار به دنبال افزایش سهم بازار خود باشد.
موارد احتیاط در استفاده از قیمت گذاری اشباع
کسب و کارها باید هنگام استفاده از قیمت گذاری اشباع، موارد زیر را در نظر داشته باشند:
- قیمت گذاری پایین ممکن است باعث کاهش سودآوری کسب و کار در کوتاه مدت شود.
- کسب و کار باید سهم بازار خود را افزایش دهد تا بتواند قیمت را در آینده افزایش دهد.
- اگر کسب و کار نتواند سهم بازار خود را افزایش دهد، ممکن است در آینده مجبور به کاهش قیمت شود.
15- استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی -Retail Price-Based Pricing
یکی از استراتژی قیمت گذاری است که در آن قیمت محصول یا خدمات بر اساس قیمت خرده فروشی آن تعیین می شود. در این روش، تولیدکننده یا عمده فروش قیمت را به خرده فروشان پیشنهاد می دهد و خرده فروشان قیمت را بر اساس اهداف خود تعیین می کنند.
مزایا و معایب قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی
مزایا:
- سهولت در اجرا: این روش قیمت گذاری نسبتاً آسان برای اجرا است، زیرا تولیدکنندگان یا عمده فروشان نیازی به در نظر گرفتن عوامل زیادی برای تعیین قیمت ندارند.
- انعطاف پذیری: این روش قیمت گذاری انعطاف پذیر است، زیرا خرده فروشان می توانند قیمت را بر اساس اهداف خود تعیین کنند.
معایب:
- عدم کنترل قیمت: تولیدکنندگان یا عمده فروشان کنترل کمی بر قیمت محصول یا خدمات در خرده فروشی دارند.
- عدم اطمینان از سودآوری: تولیدکنندگان یا عمده فروشان ممکن است نتوانند سود مورد انتظار خود را کسب کنند، زیرا خرده فروشان ممکن است قیمت را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.
مثال قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی
فرض کنید یک شرکت تولید کننده تلویزیون از روشهای قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی برای تعیین قیمت تلویزیون های خود استفاده می کند.
این شرکت ممکن است قیمت عمده فروشی یک تلویزیون 55 اینچی را 10 میلیون تومان تعیین کند. خرده فروشان ممکن است این قیمت را به 12 میلیون تومان افزایش دهند تا سود مناسبی کسب کنند.
در این مثال، قیمت عمده فروشی بر اساس هزینه های تولید تلویزیون تعیین شده است. خرده فروشان قیمت را به میزان 20 درصد افزایش داده اند تا سود مناسبی کسب کنند.
انتخاب روش قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی
انتخاب استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی به عوامل مختلفی مانند نوع کسب و کار، بازار هدف، محصولات یا خدمات ارائه شده و اهداف کسب و کار بستگی دارد. کسب و کارها باید با توجه به این عوامل، روش قیمت گذاری را انتخاب کنند که بیشترین مزایا را برای آنها داشته باشد.
شرایط مناسب برای استفاده از قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی
قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی در شرایط زیر می تواند مفید باشد:
- زمانی که تولیدکنندگان یا عمده فروشان کنترل کمی بر قیمت خرده فروشی دارند.
- زمانی که خرده فروشان نقش مهمی در تعیین قیمت دارند.
- زمانی که تولیدکنندگان یا عمده فروشان انعطاف پذیری در قیمت گذاری می خواهند.
موارد احتیاط در استفاده از قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی
کسب و کارها باید هنگام استفاده از روش قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی، موارد زیر را در نظر داشته باشند:
- تولیدکنندگان یا عمده فروشان ممکن است نتوانند سود مورد انتظار خود را کسب کنند، زیرا خرده فروشان ممکن است قیمت را به میزان قابل توجهی کاهش دهند.
- تولیدکنندگان یا عمده فروشان کنترل کمی بر قیمت خرده فروشی دارند و ممکن است قیمت محصول یا خدمات خود را از دست بدهند.
جدول مقایسه انواع استراتژی قیمت گذاری محصولات
روش قیمت گذاری | مزیت | معایب |
قیمت گذاری بر اساس هزینه تمام شده | ساده و آسان برای اجرا | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود، زیرا ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان در نظر گرفته نمی شود. |
قیمت گذاری بر اساس بازده مورد انتظار | می تواند به کسب و کار کمک کند تا سودآوری خود را افزایش دهد | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود، زیرا ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان در نظر گرفته نمی شود. |
قیمت گذاری بر اساس نقطه سربه سر | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از ضرر جلوگیری کند | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود، زیرا ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان در نظر گرفته نمی شود. |
قیمت گذاری بر اساس ارزش درک شده مشتری | می تواند منجر به قیمت گذاری عادلانه شود | تعیین ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان دشوار است. |
قیمت گذاری بر اساس ارزش رقابتی | می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابت کند | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود، زیرا ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان در نظر گرفته نمی شود. |
قیمت گذاری بر اساس رهبری قیمت | می تواند به کسب و کار کمک کند تا بازار را رهبری کند | ممکن است منجر به کاهش سودآوری شود. |
قیمت گذاری بر اساس دنباله رو | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از رقابت عقب نماند | ممکن است منجر به از دست دادن بازار شود. |
قیمت گذاری بر اساس رقابت | می تواند به کسب و کار کمک کند تا در بازار رقابت کند | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود، زیرا ارزش محصول یا خدمات برای مشتریان در نظر گرفته نمی شود. |
قیمت گذاری پویا | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از فرصت های بازار استفاده کند | ممکن است منجر به سردرگمی مشتریان شود. |
قیمت گذاری فصلی | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از تغییرات فصلی در تقاضا استفاده کند | ممکن است منجر به سردرگمی مشتریان شود. |
قیمت گذاری جغرافیایی | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از تفاوت های قیمت در مناطق مختلف استفاده کند | ممکن است منجر به سردرگمی مشتریان شود. |
قیمت گذاری منطقه ای | می تواند به کسب و کار کمک کند تا از تفاوت های قیمت در مناطق مختلف استفاده کند | ممکن است منجر به سردرگمی مشتریان شود. |
قیمت گذاری روانی | می تواند به کسب و کار کمک کند تا بر تصمیم گیری خرید مشتریان تأثیر بگذارد | ممکن است منجر به قیمت گذاری نامناسب شود. |
قیمت گذاری اشباع | می تواند به کسب و کار کمک کند تا سهم بازار خود را افزایش دهد | ممکن است منجر به کاهش سودآوری در کوتاه مدت شود. |
قیمت گذاری مبتنی بر خرده فروشی | می تواند به کسب و کار کمک کند تا کنترل بیشتری بر قیمت خرده فروشی داشته باشد | ممکن است منجر به کاهش سودآوری شود. |
نویسنده : حمید حاتم طهرانی ایده پرداز نرم افزار باشگاه مشتریان حاتم کلاب
سوالات متداول :
اهداف استراتژی قیمت گذاری چیست؟
کسب و کارها اهداف مختلفی را از قیمت گذاری دنبال می کنند. برخی از اهداف رایج قیمت گذاری عبارتند از:کسب حداکثر سود ، افزایش سهم بازار ، دستیابی به اهداف استراتژیک
عوامل موثر در استراتژی قیمت گذاری چیست؟
عوامل مختلفی در قیمت گذاری تأثیر می گذارند. برخی از عوامل مهم عبارتند از:هزینه ها،تقاضا ،رقابت،اهداف قیمت گذاری
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.