رادیو مشتری-قسمت 1-وفاداری احتمالی مشتری
رادیو مشتری با هدف ارائه تجربیات متخصصین و صاحبین کسب و کارهای ایرانی در حوزه ارتباط با مشتری ،راه اندازی شد و در اولین گفتگو در خدمت آقای دکتر فیضی (سردبیر مجله بازاریاب بازارساز) بودم.
عنوان قسمت اول رادیو مشتری ، وفاداری احتمالی مشتری است.
آقای دکتر فیضی اعتقاد دارند که وفاداری احتمالی مشتری وجود دارد و نه وفاداری حتمی و در این گفتگو از مثالهایی استفاده کرده اند که حتما”برای شما می تواند کاربردی باشد ، من در مقاله وفاداری مشتری به موضوعات مهمی در این خصوص پرداخته ام.
پیشنهاد میکنم این گفتگو را از دست ندهید و از این پس رادیو مشتری را دنبال کنید.
سوالی در پایان این گفتگو مطرح شده است که میتوانید پاسخ آنرا در انتهای همین پست درج بفرمایید.
مدت زمان گفتگو: ۴۲ دقیقه
برای دانلود رایگان می توانید به لینک زیر مراجعه بفرمایید.
دانلود اولین فایل رادیو مشتری
متن گفتگوی رادیو مشتری قسمت اول:
آقای حمید حاتم طهرانی:
حمید حاتم طهرانی هستم و خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم ، بخش رادیو مشتری در سایت راه اندازی شد.
من تلاش می کنم تا با عزیزانی که در حوزه کسب و کار تخصص دارند گفتگو کنم تا بتوانیم با تجربه این دوستان اندک تغییری در کسب و کار خودمان بدهیم.
امیدوارم این سلسله گفتگوها که در قالب رادیو مشتری در سایت درج می شود مورد توجه شما قرار بگیرد
لطفا” نظرات خود را با ما در میان بگذارید .
امروز در اولین گفتگو در خدمت جناب آقای فیضی هستم، ایشان سردبیر مجله بازاریاب بازار ساز هستند.
قبل از اینکه این گفتگو را ضبط کنیم داشتم با ایشان صحبت می کردم در خصوص بحث لویالتی و وفاداری احتمالی مشتری
ایشان نکاتی را مطرح کردند که من ترجیح دادم که این گفتگو را ضبط کنیم و برای شما ارسال کنیم
ایشان معتقد هستند وفاداری خیلی کم شده ، ما وفاداری احتمالی مشتری داریم و نه وفاداری دائمی و قطعی
خوشحال میشم نظر شما را بدانیم و از تجربیات شما هم استفاده کنیم
آقای فیضی:
خیلی متشکرم و ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و اجازه دادید تا با مخاطبین شما هم صحبت کنم.
بحث لویالتی یکی از مواردی است که ، شاید اگر بخواهم به انتهای صحبت ها اشاره کنم ، آخر تمام فرآیندهای بازاریابی ، باید منتج به موضوع لویالتی و وفاداری بشه و این وفاداری برای ما ایرانیها و فرهنگ ما بسیار کارسختیه!
در ایران مشتری وفادار ساختن یک پدیده بسیار طاقت فرسایی است!
از این جهت که متنوع المزاج بودن روحیه ما ایرانیها باعث میشه به یک خدمت یا به یک محصول وفادار نمونیم .
مثال های زیادی را می توانم خدمتتان بزنم ، بصورت نمونه من امروز با تپ سی اومدم خدمت شما ممکنه فردا جایی دیگه بخوام برم با اسنپ برم ، ممکنه بعدا با کارپینو یا دینگ برم .
چرایی این مورد باید بررسی بشه که چرا ما اینجوری هستیم؟ آیا فقط قیمت برای ما مهم است ؟ به نظر من خیر ، ممکنه تپ سی ارزانتر باشد ، ممکنه فلان مغازه جنس هارو ارزانتر بدهد ؟ نه اینطور نیست
ما دوست داریم انواع خدمات را تجربه کنیم.
من سوپر مارکت میرم رفتار مصرف کنندگان را میبینم که بر چه مبنایی آن کالا یا برند انتخاب میشود؟
شاید مباحثی مثل بسته بندی یا چیدمان یا تبلیغات تاثیرگذار باشد ، اما همه داستان این نیست.
خیلی از اتفاقات و تصمیم گیری ها ، شاید قبلا” شنیده باشید ، تمام زندگی ما ماحصل انتخاب های ما است ، تمام این اتفاقات زاویه ها و ریزو درشت های زندگی ما را می سازد ، تمام انتخاب ها براساس استادندارهایی که باید اتفاق بیافتد اتفاق نمی افتد!
دوستی داشت خاطره ای را تعریف می کرد ، دهه ۷۰ دربی در تهران ، که همان موقع مجموعه بیژن بیرنگ و مسعود رسام ، داشت پخش میشد ، همان موقع شعر مجموعه گلرنگ که گل گل گل گل از همه رنگ در ذهن همه شکل گرفته
این دوستان داشتند تعریف می کردند که خیلی خوشحال بودند که شعر گلرنگ در میان تماشاچیان خوانده میشد که گل گل گل گل رو کجا میزاری تو دروازه مقابل و…
این شعر بین ۱۰۰ هزار نفری که در استادیوم بودند خوانده میشد.
بازی تمام شد و اون شخصی که این داستان را داشت برای من تعریف می کرد گفت زنگ زدم گلرنگ و گفتم دیدید که این شعر چقدر خوب بود و چه تاثیر جالبی داشت و منتفع خواهید شد در فروش…
پشت تلفن گفتند بله خیلی خوب بود اما اتفاق دیگری می افتاد
گفت می خواستم برم حموم دیدم شامپو ندارم ، رفتم شامپو بخرم دیدم فرد دیگری داشت شامپو می خرید و این شعر گلرنگ را می خواند داشتم دقت می کردم که چه محصولی بر میدارد دیدم که به فروشنده گفت شامپو صدر صحت دارین؟
گفت من تعجب کردم و ازش پرسیدم تو همین الان داری شعر گلرنگ رو میخونی بعد محصول صحت برمیداری؟
گفت اون فقط یک شعره و برای من جدی نیست که در خریدم تاثیر بگذارد.
داستان اینست که مردم ما در حوزه وفاداری که به زعم من انتهای تمام فرآیندهای بازاریابی که بعد از لویالتی یک گام دیگر می ماند که در انتها می گم برای وفاداری ساخته نشده اند
امروز از یک آژانس هواپیمایی بلیط میخرند و فردا از جایی دیگر و پس فردا از اپلیکیشن موبایلی خرید را انجام می دهند.
این تغییر دائم داره اتفاق می افتد و این متنوع المزاج بودن مصرف کننده ایرانی ، شرکت ها را از هدف اصلی که وفادار کردن مشتریان است دور می کند و کارشان را سخت می کند.
آقای حمید حاتم طهرانی:
خوب تا بخشی از فرمایشات شما را موافقم که لویالتی بین ما ایرانیها وجود ندارد (وفاداری احتمالی مشتری) و میشه مفصل بحث کرد ، اما نکته ای که وجود دارد بحث توجه ما آدم هاست و نکته ای که صحبت می کردم ، سکه رایج این روزهای بازار توجه آدم هاست که این موضوع فراموش شده است ، همین کتاب اقتصاد توجه آقای دون پورت و مباحثی را که داره مطرح می کنه خیلی جذاب است
اتفاقی که در دنیا افتاده است نوتیفیکیشن وار یا جنگ بین نوتیفیکیشن ها است.یعنی برندهای مختلف تلاش می کنند که توجه شما را جلب کنند این میتواند روی گوشی شما اتفاق بیوفتد
برندها می خواهند توجه شما را بدست بیاورند و به آن نتیجه مدنظر شاید هنوز نتوانستند دست پیدا کنند شاید چون لویالتی وجود ندارد
شاید قبلا” انتخاب ها ساده تر بود و تعداد آنها کمتر بود ، و داستان متفاوت بود
در حال حاضر اینطور نیست ، اول باید به چیزی توجه کنیم ، بعد آنگاه خرید می کنیم ، اما هنوز وفاداری احتمالی مشتری اتفاقی نیافتاده است ، اما فقط توجه را بدست آورده است
سوال بزرگی وجود دارد که برندها در شرایط فعلی چه راهکاری دارند؟
آقای فیضی:
خوب ، اجازه بفرمایید برای این موضوع راهکار یک موضوعی را خدمتتان عرض کنم ، من بادوستان زیادی صحبت می کنم که در حوزه های مختلف در حال کار هستند ، وقتی با این سوال مواجه می شوند که من به عنوان مشتری چرا باید محصول شما را بخرم؟ البته وارد مباحث استراتژیک نمی خواهیم بشویم.
فقط به چرایی کار داریم الان ، این مورد ابتدای مسیری است که ما رو به لویالتی می رساند
چون کیفیت محصول ما خوب است ، این جواب آنها است ، یا کفیت خدمات ما بهتر است.
استانداردها و ایزوهای مختلفی داریم که نسبت به رقبا حرفی برای گفتن دارد
من در این مورد هم مقاله ای نوشتم ، عزیزدل کیفیت هیچ مزیت رقابتی نیست و کیفیت فقط یک پیش فرض است
باز مثال را در حوزه FMCG میزنم که ملموس تر باشد برای مخاطبین این پادکست.
وقتی وارد سوپرمارکت می شوید و با هدف خرید ماکارونی قصد خرید دارید ، اگر نماینده همه برندها در مغازه باشد و بگوید ماکارونی من خمیر نمیشود و کیفیت بالایی دارد آیا مشتری قانع میشود و از شما خرید می کند
اگر یکی بگوید محصول من ایزو دارد یا خمیر نمیشود شما می گویید خوب مگه برند دیگر ندارد؟
همه این برندها مجوزها و کیفیت لازم را دارند ، پس شما باید به مشتری خود جواب قانع کننده ای بدهید که محصول شما را بخرد ، اینجا کیفیت هیچ فایده ای برای مشتری در حال حاضر ندارد
فقط با اعلام کیفیت خودم را مورد تمسخر قرار داده ام ، برای رسیدن به یک وفاداری احتمالی مشتری ، که مشتری دنبال محصول ما باشد ، آن چیز کیفیت نیست!
کیفیت فقط پیش فرض اینست که بتوانیم در صنعت مدنظر ( یعنی جمع من و رقبا)حضور داشته باشم اگر کیفیت نداشته باشیم که داخل صنعت نیستیم !
موضوع بعدی که شما فرمودین ، آیا راهکاری وجود دارد برای مشتری متنوع المزاج بودن ایرانی که حتما از فلان برند یا محصل ایرانی یا فلان روغن موتور استفاده کنم یا فلان برند یا بپوشم؟
من می خواهم موضوع دیگری را مطرح کنم ، خوب آقای حاتم طهرانی شما در حوزه مدیریت توجه توضیحاتی را فرمودین و در این زمینه مطالعات خاصی را انجام می دهید،
من می خوام بگم که تمام داستان وفادارسازی مشتری در یک موضوع خلاصه می شود و آن مدیریت تجربه مشتری است و مشتری اگر تجربه خوبی از مصرف محصول یا خدمت شما ایجاد شود یا خاطره خوبی داشته باشد مجددا این احتمال وجود دارد که بازهم تاکید میکنم این احتمال وجود دارد که مجددا بیاد و از محصول یا خدمت شما استفاده کند.
مدیریت تجربه مشتری را اجازه دهید با چند مثال ساده خدمت شما توضیح بدهم.
شما وقتی به رستورانی مراجعه می کنید برای غذا خوردن می روید ، فرض اولیه اینست که این رستوران از کیفیت خوبی برخوردار است پس کیفیت مزیت رقابتی نیست ، فرض دوم اینست که برای شما احترام قائل میشوند ، فرض سوم اینست که فایده ای که از آن رستوران دریافت می کنید پالس های سیری را از آنجا دریافت می کنید یعنی مشتری محصول یا خدمت ما را نمیخرد مگر اینکه از محصول ما انتفاع یا نفعی برایش حاصل شود.
ما نمیریم دارو بخریم چون اگر بیمار باشیم میخریم تا بیماری ما خوب شود.
ما عاشق چشم و ابرو صاحب رستوران نیستیم ، انتفاق ما از رستوران رفتن ، پس سیری است.
روی بحث خودرو وسایر خدمات ومحصولات هم همین موضوع مطرح است.
پس مدیریت تجربه مشتری یکی از اصلی ترین راهکار برای اینست که بتوانیم مشتری بالقوه ای را که تبدیل به بالفعل شده است و محصول یا خدمت ما را استفاده کرده است و آن خاطره یا خشنودی در او ایجاد شده است و احتمال وجود دارد که دوباره محصول ما را خریداری کند.
بهترین راهکار برای رفتن به سمت وفادار کردن مشتریان بحث مدیریت تجربه مشتری است.
خوب من پیشنهاد مینم دوستانیکه این پادکست را گوش می دهند برای مدیریت تجربه مشتریان خود و اینکه مشتریانشان چه تجربه ای میگیرند وقتی از محصولات و خدمات آنها استفاده می کنند برنامه ریزی کنند.
اگر مباحث بازاریابی رو دارند انجام می دهند و در دستور کار خود دارند ، که مشتریان دو یا چند مرتبه خرید کنند ، حتما این موضوع را در گزینه های خود داشته باشند که واقعا تجربه مشتری از محصول من چیست؟
بعد از مصرف محصول من چه خشنودی یا رضایتمندی از آنها سر زده است؟ اگر خشنود شده اند چرا و اگر ناراضی بودند چرا؟
پس بعد از این موضوع هم مدیریت توفیق و مدیریت شکست را هم بعد از تجربه مشتری حتما” بررسی کنند و کار مطالعاتی بروی آن انجام دهند.
آقای حمید حاتم طهرانی:
یک نکته ای که وجود دارد و باید راجع به آن صحبت کنیم تاچ پوینت ها یا نقاط تماس مشتری با سازمان ما ، که در بحث مدیریت توجه و وفاداری احتمالی مشتری هم خیلی این مورد جالب و جذاب است چون باید ببینید فر مشتری از کجا آغاز و کچا پایان می باید
کجاها نقاط تماسش با سازمان شما است و باید تلاش کنید در آن نقاط تماس تاثیر گذاری خوبی داشته باشید و توجه او را جذب کنید. این یک نکته مهم است ( بحث نقاط تماس مشتری)
نکته دیگری که وجود دارد اینست که اگر بخواهیم از لویالتی بخواهیم به سمت دیگری برویم ، الان وضعیت بازار به چه صورت است وما باید چیکار کنیم؟
آیا بازار سنتی ما پذیرای همچین اتفاقی است و می تواند این کار را برای مشتریان خود انجام دهد و رستورانی در بازار بزرگ تهران می تواند چه تجربه ای را ارائه دهد
من مشتری که در رستورانی در بازار بزرگ تهران می روم چه تجربه ای را باید دریافت کنم و مشتری دیگری که در زعفرانیه می روم چه تجربه ای را باید داشته باشم؟
تعریف تجربه مشتری در این رستوران باید متفاوت باشد ، اما من که در بازار تهران دارم کار می کنم ، چطور می توانم تجربه متفاوتی را می توانم ایجاد کنم؟
نقاط تماس مهم است ، با کفش های مشتری در سازمان قدم بزنید و ببینید مشکل کجاست درست است ،
اما بحرانی که وجود دارد برای کسب و کار های سنتی است ، چون اینها نه با نقاط تماس تاثیر گذار با مشتریانشان آشنا هستند.یعنی نمیداند وب چیه و برنامه ای هم برای آن ندارد ، از طرفی دیگر نمیداند از چه سازوکاری استفاده کند ، نه نرم افزاری دارد نه هیچی .
نظر شما چیست؟
آقای فیضی:
بسیارعالی ، من خیلی خوشحال شدم شما این خط فرضی و قابل تفکیک را قائل شدید بین کار و کسب های سنتی و کار و کسب هایی که آگاهانه تر کار میکنند پیش رفته اند.
در بحث سنتی دو حالت وجود دارد از نظر من ، باتوجه به رشد فناوری در پیرامون ما ، ما متاثر از کل دنیا هستیم و نمی توانیم آنرا انکار کنیم ، برای بازارهایی که با تفکر سنتی کار میکنند ، دو حالت بیشتر پیش رویشان نیست.
یا باید آماده از بین رفتن بشوند ، تعارف هم نداریم ، دیرو زود داره اما سوخت و سوز نداره!
این نوع تفکر سنتی که البته تفکر مدرن وزنش بیشتر شده ، اینها به زودی محو و حذف میشوند
مثل شرکت های بزرگی که برای خودشان صاحب آوازه بودند ، اما چون تفکر سنتی داشتند به سمت تباهی رقتند.
یا گزینه دوم را انتخاب کنند ، یعنی آروم آروم پوست اندازی کنند و به تغییر تن بدهند و با ابزارها و شیوه های مدرن برای بقاشون استفاده کنند .
یکی از ابزارهایی که مصادیق مدیریت مدرنیته است ، همین موضوع مدیریت توجه است که شما فرمودین و مورد بعدی مدیریت تجربه مشتری که من بهش اشاره کردم.
مورد دیگر رستورانی که بهش اشاره کردید ، توقع مشتریان هم متفاوت است. بله ما اگر رستورانی که در بازار تهران است می رویم میزان توقع و احترام وکیفیت بهتری نداریم !
یعنی خودما آمادگی دریافت یک توجه و تجربه را داریم ولی اگر بالاشهر رستورانی می رویم منتظر دریافت تجربه دیگری هستیم.
من هیچ وقت پیشنهاد نمیکنم ، اگر رستورانی در جنوب تهران هست ، نباید همان فضایی را ایجاد کند که مشتری در زعفرانیه دریافت می کند ، این مورد در ذهن مشتری نمیگنجد
نوع آدم ها و مشتریانی که وجود دارد متفاوت است ، حتی از لحاظ توجیه مالی و اقتصادی هم توجیه پذیری ندارد.
اجتمال اینکه ما در جنوبی ترین نقطه تهران تفکر مدرنیته داشته باشیم محفوظ است و حتی ممکن است در رستورانی در بالای تهران هم ممکن است تفکر سنتی وجود داشته باشد.
ما باید به یک نوع جامعیت نگری برسیم ، خلاصه اینکه همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!
اگر در رستورانی در جنوبی ترین نقطه تهران ۲۰ میلیارد هزینه کنیم ، خوب ۳۰ سال طول میکشه تا سرمایه ما برگرده و همینطور اگر در شمالی ترین نقطه تهران هم رستورانی ساده و معملی بزنیم نمیتوانیم مشتری را جذب کنیم یعنی قلابی نداریم برای جذب مشتری.
جامعیت نگری را می خواهم به وفاداری احتمالی مشتری ارتباط بدهم
اگر کسب و کاری بر مبنای این چیده شده باشد که انتهای فرآیندها به وفادار کردن یک مشتری بیانجامد باید از ابتدای قضیه جامعیت نگری کاملی داشته باشد و همه چیزش بهم بیاد
اگر من داریم میرم محل کارم نوع پوشش لباسم با وقتیکه با دوستانم ناهار بخورم یا وقتیکه با حضرتعالی میرم یک رستوران لاکچری غذا بخورم یا اگر مهمانی دعوت شدم کاملا متفاوت است.
اگر یک بنگاه اقتصادی به این ظرافت ها دقت نکنه وبه این جزئیاتی که به رسیدن به اون بحث وفادارسازی کمک نکنه به نظر من نمیتونه پله ها رو خوب بالا بره
با یک ساختار جامعیت نگر و با یک تفکر آگاهانه ودانش محور، می بایست مسیر حرکت را به سمتی ببریم که مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل تبدیل بشوند ، نقاط تماس را هم شما بهش اشاره کردین و من دیگه در این خصوص صحبتی نمیکنم.
خوب میرسم به بحث وفاداری ، یعنی مشتریان احتمالی وفادارما ، ما مشتریان ۱۰۰ درصد وفادار نخواهیم داشت
من در خدمتتان هستم.
آقای حمید حاتم طهرانی:
من می خواهم در این مورد صحبت کنم که ، اون رستوران سنتیه یا رستوران دیگر ، در موضوع تجربه مشتری اتفاقی که افتاده اینست که میریم یک رستوران دیگر را میبینم و میگیم خوب بریم همین رو در ستوران سنتی خودمان اجرا کنیم ، بعد میگه آقا چرا من به نتیجه نرسیدم!
من که میام توی رستوران تو به دنبال یه چیز دیگه هستم…
آقای فیضی:
ما همه چیمون باید به همه چیمون بیاد ، و باید به المان های مختلفی از جمله دکوراسیون و قیمت و منو و… مهم هستند ، همه اینها نگاه جامع به موضع داشتن را پررنگ می کند
آقای حمید حاتم طهرانی:
من چرا میرم فلافلی کوچه مروی میرم ؟ به خاطر اینکه تجربه اونجا را دوست دارم ، حس اونجا رو دوست دارم ، به خاطر اینکه میگم اولین فلافلی تهران است و خوب تجربه متفاوتی را دنبال می کنم.
یکی رستوران دیگه که بالاشهر است باید به چیزهای دیگه ای از جمله ارسال رایگان فکر کنه تا مشتری بیاد سراغت ، پس اینجا بحث دیگه ای باز می شود که شناسایی نیاز مشتری است.
در یک کسب و کاری نیاز اساسی مشتریان ممکن است تحویل رایگان باشد اما دریک کسب و کار دیگه ای نه ، ممکن است نیاز اساسی مشتری بسته بندی یا موزیک در رستوران باشد.
ما باید ببینیم نیاز اساسی مشتریان ما چیست و بعد نیازعملکردی و انگیزشی مشتری چیست تا بتوانیم برمبنای شناسایی نیازها، بتوانیم آن تجربه را به مشتری بدهیم که تجربه تبدیل شود به وفاداری احتمالی مشتری که ممکن است اتفاق بیافتد.
الان بزرگترین مشکل کسب و کارهای ما اینست که نیاز را نمی شناسند، الان مثلا یک مغازه ای در نیاوران تهران ، کارشان نانوایی سنگکی است ، یک نیازی را شناسایی کرده اند، نیازاساسی اینست که یکسری از مشتریان بصورت حضوری نان را تحویل میگیرند صبح زود و میروند ، نیازدیگری که وجود دارد خانم هایی هستند که نمیان نون بخرند !
من یک زمانی دارم که تنور من خالیست ، دو تا پیک گرفته و تبلیغ کرده که مثلا شما از ساعت ۱۰ تا ۱۲ صبح زنگ بزنید و سفارش بدهید و ما ۱۲ تا ۱۳ تحویل میدهیم ، فقط هم بصورت تلفنی!
اومده بررسی کرده دیده نیاز این افراد اینیست که ظهر می خواهند نان تازه داشته باشند
با اینکار فروش خودش را ۲ برابر کرده است ، تجربه متفاوتی را ایجاد کرده ، نان هم در بسته بندی تمیز و عالی تحویل می دهد.
شناسایی نیاز را نباید فراموش کنیم ، پس اول ببینیم نیاز چیست بعد بریم به سمتش…
آقای فیضی:
در تایید فرمایش حضرتعالی من خدمتتان عرض کنم که بله بحث نیازسنجی و اینکه بدانم نیازمشتری من چیست و بتوانم آن نیاز را مرتفع کنم یکی از اصلی ترین مواردی است که برای توسعه کسب و کار باید بهش توجه کنم.
آقای حمید حاتم طهرانی:
امیدوارم دوستانیکه این فایل با موضوع وفاداری احتمالی مشتری را گوش می دهند بتوانند جمع بندی داشته باشند ما در ابتدا صحبت کردیم در مورد لویالتی و سپس تاثیر گذاری تجربه مشتریان در لویالتی و درنهایت اینکه نیاز مشتریان چه تاثیری می تواند روی تجربه مشتری داشته باشد.
کسب و کارها در فضای فعلی باید به سمتی بروند که نیازمشتری را به خوبی شناسایی کنند و پا را در کفش مشتری کرده و در سازمان خود قدم بردارند و در نهایت به لویالتی مشتری فکر کندد تا بتوانند به نتیجه خوبی برسند.
اگر صحبت پایانی دارید در خدمتتان هستیم.
آقای فیضی:
خیلی تشکر میکنم از حضرتعالی که این فرصت را به بنده دادید که بتوانم با مخاطبین شما درزمینه وفاداری احتمالی مشتری صحبت کنم.
امیدوارم مطالبی که گفته شد مفید فایده قرار بگیرد.
انتهای تمام فرآیندهای بازاریابی دستیابی به لویالتی است ، خوب حالا بعد از لویالتی چه چیزی وجود دارد؟ یعنی وفادار فلان برند یا خدمات یا شرکت هستم و خیلی هم راضی هستم ، بعدش چه اتفاقی می افتد؟
پاسخ این سوال با شما
پیشنهاد می کنم مقاله جذب مشتری جدید و بهترین نرم افزار crm را از دست ندهید.
برای مشاهده قسمت دوم رادیو مشتری اینجا کلیک نمایید.
درصورتیکه تمایل دارید در گفتگوی رادیو مشتری حضور داشته باشیدلطفا” فرم زیر را تکمیل بفرمایید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.